چکنم با غم و با حسرت فردا چکنم
دلم از خواهش دیدارتو خونست کنون
تو بگو با دل و با خواهش بیجا چکنم
هردم از باده ی گلرنگ لبت مست بدم
فارغ از ساغر تو با می و مینا چکنم ؟
منکه از مشربه ی عشق تو سیراب بدم
زین همه تشنگی با نهر مصفا چکنم ؟
شب که از زمزمه ی نغمه ی تو خواب شدم
بهر این چشمه ی خون با لو و لالا چکنم ؟
دیدم از خانه ی من رخت سفر بستی دوش
گیرمی کور بدم با دل بینا چکنم .؟
چکنم حال که از عشق تو بیرون شدم
با غم دلشدگی ، این غم عظمی چکنم ؟
#وحیدکیاپور
درباره این سایت