نباشم ببینم 

که زخم  تن زخمی   را درپناه بیداد  از چشمها پنهان کنی .

نباشم ببینم 

از پناه داشتن در مٵوای جفا  لبختد خرسندی برلب داشته باشی ، لبی که  زخمی از

دست ناپاک جفاست و با تبسم لاجرمت ، خون از جراحتش سرازیر می شود .

نباشم ببینم 

که بودم و تو برای گناه ناکرده ات نادم و پشیمان شدی .

که بودم و تو بی پناه و تنها  ناگزیر در لانه گرگ  مامن گزیدی .

نباشم ببینم که روزی دیگر به اشدّ ستم زیر پا لگدمال باشی به این گناه که ظلم را در اغوش

کشیدی و دادخواهیت به جایی نرسید .


نباشم که ببینمت

و نباشم که ببینمت .

نبودن دراختیارم نیست اما ندیدن را خوب میدانم .

نبینمت تا  تراشیده نشوم نبینمت تا افول خورشید قدرتت را نبینم

نباشم ببینم !


#وحیدکیاپور


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها